نگارش (چهل و یک)
در ادامة نگارش چهل
در یادداشت پیش، قواعدی برای نگارش کلماتی گفتیم که به «ه» غیرملفوظ ختم میشوند و در عین حال، کسرة اضافه یا «ی» میگیرند. قاعدة کلی این بود که کسرة اضافه به شکلهای «ة» و «هی» نمایشداده میشود و «ی» نکره یا وحدت، به شکل «های» و «هیی» و «هئی».
اما این همه، وقتی است که این «ه» به راستی غیرملفوظ باشد. اگر این «ه» در تلفظ بیاید، دیگر حکم دیگر حروف را دارد و باید آن را همانند دیگر حروف، کسرة اضافه یا «ی» بخشید.
مثلاً در کلماتی از نوع «سیه»، «سپه»، «ده»، «فقیه»، «شبیه»، «مه» این حرف «ه» ملفوظ است و نباید آن را همانند «ه» در «خانه» و «جمعه» و «خنده» تلقی کرد. بنابراین،
بنویسیم «فقیه شهر» و ننویسیم «فقیة شهر» یا «فقیهی شهر»
بنویسیم «ده آباد» و ننویسیم «دة آباد» یا «دهی آباد»
بنویسیم «شبیه گل» و ننویسیم «شبیة گل» یا «شبیهی گل»
البته در کلماتی از این نوع که گفتیم، تلفظ «ه» آشکار است و کمتر کسی دچار اشتباه میشود، ولی کلماتی هم داریم که «ه» آنها بسیار نزدیک به «ه» غیرملفوظ ادا میشود و به راستی غلطانداز هستند. مثلاً کلمة «فرمانده» را که باید همانند «بازده» با «ه» ملفوظ تلفظ شود، بسیار مردم همانند «بخشنده» با «ه» غیرملفوظ تلفظ میکنند. و به همین دلیل، گاه به شکل «فرماندة من» مینویسند که این درست نیست، بلکه باید نوشت «فرمانده من». (من از آن روی «فرمانده» را مثال زدم که هماکنون بر روی جلد کتابی از انتشارات حوزة هنری، عبارت «فرماندة من» نقش بسته است و این غلط است.)
همین گونه است «راة طلب» در جملة زیر که باید «راه طلب» میبود و من در نوشتة یکی از دوستان دیدم.
اشکی که عارف میافشاند، در راة طلب معشوقِ حقیقی است.
و نیز «متوجة» در عبارت زیر
دربار ایران متوجة وخامت اوضاع گردیده و قشون بزرگی که تعداد افراد آن به سیهزار نفر میرسید فراهم نمود.
غلطاندازیی مثال «فرمانده»، حقيقتاً نغز و قابل تأمل بود!