نگارش (چهل)
جمعة، جمعهی، جمعهای، جمعهیی، جمعهئی
دوستی دربارة شکلهای فوق و درست و نادرستی هر یک در مقام خودش پرسیده بود. من میکوشم این قضیه را که بسیار مهم و شایع است، به سادهترین شکلی که برایم ممکن است، شرح دهم.
بیایید اول از کلماتی که به «ه» ختم نمیشوند شروع کنیم. آنگاه کار سهل میشود.
بسیار وقتها، حرف آخر کلمات در جمله کسره میگیرد. غالباً کسره یا نشانة صفت و موصوف است، یا نشانة مضاف و مضافالیه.
مثال برای صفت و موصوف، عبارت «روز سرد» است. اینجا «سرد» صفت است و «روز»، موصوف. بنابراین، حرف «ز» از روز، با کسره خوانده میشود. به این صفت و موصوف، «ترکیب وصفی» میگوییم.
و مثال برای مضاف و مضاف الیه، «روز انتظار» است. اینجا «انتظار» صفت نیست، بلکه مضاف الیه است. ولی قضیه از لحاظ شکل نگارش هیچ فرقی نمیکند. باز هم حرف «ز» از «روز» با کسره خوانده میشود. این ترکیب را «ترکیب اضافی» میگوییم.
حالا، وقتی کلمهای که کسره میگیرد، با «ه» غیرملفوظ (ه بیان حرکت) ختم شود، چه میکنیم؟ یعنی مثلاً اگر به جای «روز»، «جمعه» بیاید. اینجا دو شکل نگارش رایج است.
1. با یای کوچک بر روی حرف «ه» به صورت «جمعة سرد». البته این یای کوچک بسیار شبیه همزه است. ولی آن را نباید همزه دانست.
2. با یای بزرگ بعد از حرف «ه» به صورت «جمعهی سرد».
این هر دو صورت، درست است و در میان اهل قلم رایج است. هرکدام هم طرفدارانی دارد.
پس تا اینجا دانستیم که کسرة اضافه برای کلمات مختوم به «ه» غیرملفوظ، به صورت یای کوچک روی «ه» و یا یای بزرگ در کنار آن میآید.
پس صورتهای «جمعهای»، «جمعهیی» و «جمعهئی» برای چه وقتی هستند؟ وقتی که کلمه نه به کسره، بلکه به «یا»ی وحدت یا نکره ختم شود. این «ی»ها، در کلمات دیگر به صورت حرف «ی» پیوسته به کلمه نشان داده میشوند، مثلاً در این عبارتها
باز روزی گذشت.
عجب روزی بود.
روزی هم به خانة ما بیا.
و وقتی کلمه با «ه» غیرملفوظ ختم شود، به شکلهای زیر نوشته میشود.
1. با «ای»، مثل «باز جمعهای گذشت.»
2. با «یی» مثل «باز جمعهیی گذشت.»
3. با «ئی» مثل «باز جمعهئی گذشت.»
شکل اول بیشتر در ایران رایج است و در بیشتر آییننامههای نگارش این کشور توصیه شده است. شکل دوم بیشتر در افغانستان رایج است. شکل سوم پیشترها رایج بود و اکنون کمتر به کار میرود. به هر حال نمیتوان هیچیک از اینها را مطلقاً غلط دانست.
پس سخن را خلاصه میکنیم.
اول. دو شکل «جمعة» و «جمعهی» برای ترکیبهای وصفی و اضافی هستند و در آنها، این «یا»ی کوچک روی «ه» یا «یا»ی بزرگ کنار «ه» جایگزین کسره شده است.
دوم. سه شکل «جمعهای»، «جمعهیی» و «جمعهئی» برای وقتی است که کلمه نه کسره، بلکه «یا»ی نکره یا وحدت داشته باشد.
بهترین راه برای تشخیص این دو حالت، این است که کلمة مورد نظر را موقتاً به کلمهای که به «ه» ختم نمیشود بدل سازیم و ببینیم که آن کلمه را چگونه میخوانیم.
اگر کلمة بدل شده، کسره داشته باشد، شکلهای «جمعة» و «جمعهی» درست است.
اگر کلمة بدل شده، «ی» داشته باشد، شکلهای «جمعهای»، «جمعهیی» و «جمعهئی» درست است.
مثلاً اگر در این عبارت «جمعة خوبی داشتم.» ابهام داریم که درست است یا نه، «جمعه» را «روز» مینویسیم. «روز خوبی داشتم.» و این درست است. ولی اگر بگوییم «جمعهای خوبی داشتیم» مثل این است که گفته باشیم «روزی خوبی داشتیم» و این نادرست است.
و در این عبارت «باز جمعهای دیگر گذشت.» اگر «روز» به کار بریم، باید بگوییم «باز روزی دیگر گذشت.» و باز درست است. اگر میگفتیم «باز جمعة دیگر گذشت»، مثل این بود که بگوییم «باز روز دیگر گذشت» و این درست نبود.
حالا با آنچه گفته شد، عبارتهای زیر را محک میزنیم که از نوشتة یکی از دوستان نقل میکنم که باری آن را ویرایش کردهبودم.
1. فکر میکرد شاعری اگر رسمخوشایندی هم بوده است; ویژهای همان ایام ماضیه بوده...
2. اینچنین بود که به دنبال سرایندهای این بیت، بسیار به این در و آن در زد...
در عبارت اول، به جای «ویژه»، کلمة «مخصوص» را میگذارم. پس باید به جای «ویژهای» باید «مخصوصی» گذاشت.
1. فکر میکرد شاعری اگر رسمخوشایندی هم بوده است; مخصوصی همان ایام ماضیه بوده...
میبینید که عبارت خراب شد. یعنی «مخصوصی» درست به نظر نمیآید. پس «ویژهای» درست نبوده است. به واقع باید گفت «مخصوص همان ایام» یا «ویژة همان ایام» یا «ویژهی همان ایام»
در عبارت دوم، به جای «سرایندهای»، «شاعری» میگذارم.
2. اینچنین بود که به دنبال شاعری این بیت، بسیار به این در و آن در زد...
باز هم خراب شد. به واقع درست این است «شاعر این بیت» یا «سرایندة این بیت» یا «سرایندهی این بیت».
پس معلوم شد که در هر دو مورد، نگارنده اشتباه کرده و با کلماتی که کسرة اضافه دارند، همانند کلماتی با «ی» برخورد کرده است.
امیدوارم قضیه تا اینجا بسیار پیچیده نشده باشد. یکی دو نکتة ریز دیگر در همین مورد هم هست که به یاری خدا در یادداشت بعدی گفته خواهدشد.
جناب کاظمی، نوشتهء روشنگر و آموزنده . سپاس از اين کار ِ نيک ِ شما.
آفرين به اينهمه حوصله. بزرگوار! فکر میکنم تفاوت پسوندهای «ای» و «ئی» و «يی» در نقش ترکيبیشان در جمله باشد. چنانکه بايسته است پسوند «ای» بيشتر نقش «شناسه» را ايفا کند تا نقش «يای وحدت و نکره»؛ چراکه فقط در اينصورت است که تشخيص تفاوت نقش کلمات، رسيدن به جایگاه معنايیی لغات را در جملهها حتمی میسازد. مثلاً شما مینويسيد: «ديوانهای ديگر». اين ترکيب را دو قسم میتوان معنا کرد: 1) «ديوانه هستی ديگر» که يک جملهی خبریست؛ و 2) «يک ديوانهی ديگر» که يک ترکيب اضافیست./ میبينيد که فراتر از اين دو نوع پسوند، نوع سوم يعنی «يی» را شايسته است زمانی بهکار بگيريم که قصدمان بيان يک «اسم مصدرگونه!» باشد، مثل: «زيبايی» يا «دوررويی». بنائاً میتوان از تفاوت سه پسوند مذکور در نگارش، استفادهی مفيد کرد.
«ئی» را يادم رفت بگويم. بهاينترتيب اگر بنويسيم «ديوانهئی» ديگر، آنوقت معنائی که از آن افاده میشود صرف «يک ديوانه» خواهد بود و نه «ديوانه هستی». دليل آنکه پسوند شناسهبار «ای» را ما در پايان صرف دومشخصمفرد ماضیی نقلی هم استفاده میکنيم: «تو رفتهای». اينقسم تناسب نقش شناسهيییِ پسوند «ای» در پايان فعل يا پايان «اسم» حفظ میشود. سر پرمشغلهیتان را بهدرد آوردم. ببخشيد./ پر واضح است که اينها فقط نظر شخصیستند!
نذير گرامی. به نکته بسيار ظريفی اشاره کردهايد. به راستی از اين تفاوت میتوان برای پيشگيری از غلطفهمی سود جست. اين نکته کفه ترجيح «يي» بر «اي» را در اينجا سنگين میکند. بسيار سپاسگزارم.
قابل شما را نداشت.