سبویی از دریا
از آن پس با ارتباط بیشتری که در طی برگزاری چندین مجمع شعر انقلاب اسلامی افغانستان با ایشان مییابیم، بیشتر از محضر ایشان بهره میبریم; گاه در قالب سخنرانی ایشان در دومین مجمع در مشهد، گاه در گفتوگویی مفصل در ویژهنامهای در صفحهی «بشنو از نی» روزنامهی اطلاعات، گاه در برنامههای رادیویی و تلویزیونی. این ارتباط کم کم به رفتوآمدهایی میانجامد و باز با ابعاد و گسترهی پژوهشهای دانشگاهی ایشان بیشتر آشنا میشوم. تحقیقات گسترده در زمینهی آثار و احوال خواجه عبدالله انصاری، از این جمله است و نیز کتاب ارزشمند «برگزیدهی شعر معاصر افغانستان» که باری نومیدانه با محمدحسین جعفریان در کتابفروشیهای تهران به دنبال نسخهای از آن بودیم و آن را در کتابفروشی رز که به واقع ناشر آن بود، یافتیم و چه یافتن مسرتباری بود، چون این کتاب تا سالها از آن پس یکی از بهترین منابع ما برای شناخت شعر سالهای قبل از انقلاب افغانستان و دسترسی به نمونههای برجستهی آن بود. مقدمهی دکتر مولایی در آن کتاب خود تحلیلی ارزشمند از شعر آن روز افغانستان در خود دارد.
از آن پس دیگر دانش و آگاهی و آثار ارزشمند دکتر مولایی، تکیهگاه ما جوانهایی بود که به یک هویت علمی برای جامعهی ادبی مهاجر نیازمند بودیم. حضور متواضعانهی ایشان در جمع شاعران جوان مهاجر و صحبتهای شیرینی که گاه تا دیروقت شب به طول میانجامد، در اوایل دههی هفتاد برای ما واقعاً مغتنم بود و مایهی دلگرمی، به ویژه که از موقعیت علمی ایشان در دانشگاههای ایران و شاگردی صدها جوان ایرانی در مقاطع لیسانس و فوقلیسانس و دکترا در نزد ایشان، به خود میبالیدیم. این احساس، همواره به مهاجرانِ تحقیرشدهی افغانستان در ایران دلگرمی و نشاط میداده است.
اما ارادت شخص نگارندهی این سطور نسبت به جناب دکتر مولایی وقتی افزونی گرفت که متوجه یک قرابت تاریخی شدم، این که پدران ما به نوعی همسنگران هم بودهاند. آنها جزء حلقهای سرّی بودند که پیرامون علاّ مه سید اسماعیل بلخی شکل گرفته بود، با هدف سرنگون ساختن حکومت شاهی در عصر شاه محمود خان و برقرار کردن جمهوری، که پیش از اقدام عملی فاش شد و به زندانی شدن دیرپای پدر و عموی دکتر مولایی در کنار علاّ مه بلخی انجامید. پدر من که به خاطر برفباری شدید در مسیر، نتوانسته بود خود را به موقع مناسب به کابل برساند، لاجرم در آن جلسهای که مأمور مخفی دولت اعضای حلقه را دیده و شناخته بود و گزارش داده بود، حضور نداشت و از این بند رهید، هرچند به همین دلیل، مدتی در پاکستان پنهان ماند. باری، در موقعیتهایی که دیدار دکتر مولایی در منزل ما میسر شد، ایشان به پاس همسنگری پدرم با پدر و عمویش، سخت به آن مرحوم احترام نشان میداد، احترامی که خود بیانگر تواضع و فروتنی ذاتی دکتر نیز هست.
باری، کسب فیض من از محضر دکتر مولایی در این سالهایی که کمتر دیدار ایشان میسر میشد هم از طریق کارهای نشراتی ادامه داشت، بدین معنی که من افتخار داشتم که امور فنی بسیاری از کتابهایی را که ایشان در این سالها تدوین و یا ویرایش کرد، برعهده داشته باشم، همچون «تاریخ احمدشاهی»، «آتشکدهی وحدت» و «کلیات نادم» و در همه این موارد، به واقع ضمن انجام کارهای صفحهآرایی کتابها، به نوعی از دانش و آگاهی ایشان بهره گرفتهام و در عین حال، دقت نظر، پشتکار و حوصلهی مثالزدنی ایشان را ستودهام. باری ایشان استنساخ کتاب «خاطرات و تاریخ» را که خاطرات تاریخی عمویشان جنرال میراحمد خان مولایی بود، به من سپردند و من با دشواری بسیار، در طول چندین ماه فقط توانستم بخشی از آن دستخط کهن سرشار از اصطلاحات نظامی آن روزگار را بخوانم و پیاده کنم و در نهایت کار را به صورت ناتمام به ایشان سپردم، با این احتمال ناگزیر که چند سالی، ایشان را درگیر خواهد کرد. ولی مدتی نه چندان دراز نگذشت که ایشان متن کامل کتاب را در دو جلد منتشر کردند و این برای من که آن دستنویسهای دشوارخوان را دیده بودم، سخت مایهی شگفتی بود.
اما برکات وجود جناب دکتر مولایی به تدریس دانشگاهی و پژوهشهای خود ایشان منحصر نمیشود، بلکه وجود ایشان را به نوعی میتوانیم در ایجاد علاقهمندی همسر دانشمندشان خانم دکتر عفت مستشارنیا به افغانستان هم مؤثر بدانیم. حاصل این علاقه و عطف توجه، پژوهشهای ارزشمند خانم دکتر در زمینهی ادبیات افغانستان است، مثل تحصیح و انتشار «فیض قدس» و «نینامه» استاد خلیلالله خلیلی، «دیوان عایشه درانی»، «دیوان واصل کابلی»، «غزلیات قاری عبدالله» و «دیوان ندیم».
به واقع وجود دکتر مولایی در جامعهی علمی و ادبی ایران یک اثر فرهنگی عمیق هم داشته است، یعنی زنده ساختن پیوندهای دیرین میان همزبانان همسایه. مسلماً هر دانشجوی ادبیات که سالی یا نیمسالی را در محضر ایشان گذرانده است، نگاهش نسبت به افغانستان و مردم آن تعدیل شده است و حال شما در نظر بگیرید سالها تدریس ایشان در چندین دانشگاه این مملکت را، در مقاطع گوناگون تحصیلی.
باری، یادکرد خدمات گوناگون فرهنگی جناب دکتر محمدسرور مولایی با بضاعت صاحب این قلم ناسازگار است. من فقط به آن ابعاد و جوانبی تماس گرفتم که خود بدان ارتباط یافته بودم، با این امید که در سخنان دیگر دوستان ابعادی دیگر از این شخصیت والامقام علمی و ادبی بازنموده شود.
سلام براستاد بزرگ محمد کاظم کاظمی معرفی چهره های علمی و ادبی کشور همزبان باعث پیوند های عمیق فرهنگی می شود حقیر تا همین چند ماه پیش از این شخصیت بزرگ هیچ اطلاعی نداشتم تا اینکه از همین وبلاگ شما از یک مجلس گرامی داشت در تهران برای این استاد مطلع شدم و پی گیری خبری همین همایش و همچنین واکاویی پیرامون ایشان مرا به مختصر آشنایی رساند شعری نیز در قالب نوین از سید ابوطالب مظفری در قالب نوین خواندم که به ایشان تقدیم شده بود امید است رسانه ملی ایران هم در ساعات و شبکه های پرمخاطب این شخصیت ها را به مردم معرفی کند خداوند شما و خانواده را در پناه خود حفظ کند اجر و پاداش این خدمات فرهنگی شما را مگر خداوند عطا کند
سلام استاد ما در ایران با چند تن از کسانی که یا در پارلمان افغانستان اند و یا به هر نحوی در اداره ی مملکتمان سهیم هستند صحبت می کردم در هر جملهی اینها کلماتی خارج از زبان فارسی (بیشتر انگلیسی)بیان می کنند به نظر شما این مشکل ساز نخواهد شد ممنون www.kilkin.mihanblog.com
سلام استاد کاظمی عزیز خدا قلمت را تا قاف قیامت قویم دارد وگوهرین وجود بی مانند وخیر خیزت را کریم بدارد. حضرت استاد شنیده می شود که حضرت دکتر مولایی ج4سراج التوارخ را تصحیح کرده اما حدود 300صفحه از این کتاب را که گزارشی از قتل عام ونسل کشی های هزاره بوده حذف کرده است. آیا این سخن درست یانه؟ اگر راست است چرا دکتر که خود فرزند مجاهد است چنین کرده است؟ رحمت حق چراغ فرا راهت باد یاحق
مفید و زیبا بود . دست مریزاد
با خبري و شعر براي استاد شريف زاده خواننده موسيق مقامي جنوب خراسان به روزم تشريف بياوريد و ما را خوش حال
طراحی سایت و ارسال پیامک انبوه و راه اندازی شبکه و امنیت شرکت داده پردازکیمیا طرف قرارداد با خانه کارگر با ارائه کارت عضویت 30% تخفیف میدهیم. 09355056065 www.dpk.co.ir
[گل]
سلام این پیام امروز تو وبلاگم اومد منم بهش عمل کردم.. بخونش این پیام مال من نیست ولی بخونش: تو رو به امام زمان قسم می دم این پیام رو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست............ 20 روز دیگه منتظر معجزه باش
سلام استاد گرامی و عزیزم بنده دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ی زبان و ادبیات فارسی هستم . از زمان دبیرستان که با شعرهای شما آشنا شدم دوست داشتم شما را از نزدیک ملاقات کنم و سلامی و عرض ادبی خدمت محضر مبارکتان عرض نمایم . خداوند مهربان شما را در زندگی موفق بدارد . دوست دار شما برای همیشه ی خدا : مهدی داغباشی - استان بوشهر - شهر انارستان
سلام استاد عزیز بسیار تشکر از پاسخ تان موفق وعزیز وبهاری باشید یاحق