پیوند
آیا شود بهار که لبخندمان زند؟
از ما گذشت، جانب فرزندمان زند
آیا شود که بَرْشزنِ25 پیر دورهگرد
مانند کاسههای کهن بندمان زند؟
ما شاخههای سرکش سیبیم، عین هم
یک باغبان بیاید و پیوندمان زند
مشت جهان و اهل جهان بازِ باز شد
دیگر کسی نمانده که ترفندمان زند
نانی به آشکار به انبان ما نهد
زهری نهان به کاسة گُلقندمان زند
ما نشکنیم اگرچه دگرباره گردباد
بردارد و به کوه دماوندمان زند
رویینتنیم، اگرچه تهمتن به مکر زال
تیر دوسر به ساحل هلمندمان زند
سر میدهیم زمزمههای یگانه را
حتّی اگر زمانه دهانبندمان زند
اسفند 1380
در وطن گر معرفت بسیار میشد بد نبود چاره این ملت بیمار میشد بد نبود این شب غفلت که تار و مار میشد بد نبود چشم پر خوابت اگر بیدار میشد بد نبود کله مستت اگر هشیار میشد بد نبود
استادا درود! مثل هميشه زيبا نگاشته بودی. سال نو برای شما و همه دوستانتان پر باد ز زايندگی و تراوشات شاعرانه و البته تندرستی شاد باشيد
سلام استاد سخن کوتاه کنم . معلم من در دفترم شعر باز گشت ۱ و۲ را نوشته بود که بعد از ۸ سال هنوز دارمش وهر وقت که هوای رفتن به وطن به سرم می زند انرا با خود زمزمه می کنم از اين قسمتش خيلی خوشم امده : همان غريبه که قلک مداشت خواهد رفت وکودکی که عروسک نداشت خواهد رفت کوچه از چارق پر پينه تهی خواهد شد کودک از وحشت ديرينه تهی خواهد شد من تازه داستان نويسی شروع کردم واز شما می خواهم که ضمن دعا کردن برای من حقير از کمکهای خود محرومم نفرمائيد
سلام ، تبریک و عرض ارادت بسیار ......... آمد بهار و خنده ی گل باغ را گرفت عیدت خجسته هدیه ی نوروز ما کجاست
سلام استاد سال نو بر شما مبارک باد.
با سلام به شما عزيز . بيانيه طلاب را در الفبا بخوانيد
سلام ..چرا شعر ها را جدی نمی خوانيم ...با دندان غول به روزم ومنتظر نگاه مهربانت....ممنون
وب سایت جدید طرقبه با مطالبی جدید و جالب از وب ما دیدن کنید و ما رو در پیوندهایتان قرار دهید پشیمون نمیشی
راست بگويم مجموعه های شعريی تان را در دسترس ندارم ولی به دنبالش سرگردان بودم پس ازانکه باوبلاک تان اشناشدم تاحدی ارامش يافتم بعدازاين اگرروزهادرازی کند دوبار وگرنه يکبار مروری بر وبلاک تان خواهم داشت راستی باخواندن اشعارشماانقدر لذت ميبرم که فکرميکنم حافظ ثانی رايافته ام. کاظمی عزيز هرگاه افغانستان امدی فرصت ديداربه مابده تاازنزديک شمارازيارت کنم.
گلايه ي قشنگی بود که آرزوها ی های رنگ باخته را در خويش داشت. دنيای پاکی را آرزو کردی با آن نگفته هايی که در شعرت جاريست.